رؤیای یازده ماهگی!
سلام به همه! یازدهین ماه هم گذشت و فقط یکماه دیگه مونده تا یکسالگی! تو خونه ما هیچکس باورش نمیشه من دارم یکساله میشم! من و مامانی و بابایی همینجوری موندیم که چجوری این مدت گذشته؟! هی همدیگه رو نیشگون میگیریم ببینیم بیداریم یا داريم خواب ميبينيم! این واقعیته یا رؤیا؟ تو این ماه کلی مهارتهای حرکتی پیدا کردم، الان برای ثانیه های زیادی میتونم بدون کمک بایستم، دستم رو لبه مبلها بگیرم و راه برم، عاشق عبور از موانع هستم، کافیه یکی تو خونه خوابیده باشه, بیخودی هزار بار از روش رد میشم و اینور و اونور میرم تا پاشه و با اعصاب و روان درب و داغون بیخيال خواب بشه! دست دسی و نوعی خنده دار از حرکات موزون را با شنیدن آهنگه...