محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

چهاردست و پايي رفتن محيا!

1390/12/12 13:37
نویسنده : محیا کوچولو
764 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

بعد از تلاشهاي طولاني و سخت بالاخره تونستم راه برم، انگيزه اصلي راه افتادنم رسيدن به كتاب بود كه مال بابابيه، بعدشم ديگه تونستم

به همه چي دسترسي پيدا كنم! ماماني و بابايي بعد از كلي خوشحالي، حالا دست به كار شدن كه وسايل خونه رو يكي يكي

جمع كنن و عرصه خونه رو براي براي گشت و گذار من آماده كنن.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان فرشته ها
12 اسفند 90 18:01
این حرکت ناگهانی و دلچسب چهاردست و پا مبارکت باشه گلم
فریبا
13 اسفند 90 11:43
مبارکه... ولی کار مامانی دراومد!!! الان دیگه هیچی از دستت در امان نیست!
یلدا
13 اسفند 90 13:46
به به.... مبارک باشه بالاخره تونستی ها!! به قول مامانم ز کوشش به هر جا خواهی رسی به هر جا خواهی توانی رسی
اعظم مامان آوین
13 اسفند 90 22:36
سلام .چه فرشته کوچولوی خوشگلی خدا حفظش کنه دخترم میخواد با محیا کوچولوی شما دوست بشه .خوشحال میشم اگه یه ردپایی از خودتون به جا بذارین . هزار تا بوس برای محیای ملوس
مامان باران
13 اسفند 90 23:23
مبارکهویه خواهش کوچولو از شما مامان وبابای مهربون .اونم اینکه از این به بعد مراقب بیشتری از محیا لازمه.امیدوارم خدای مهربون حافظ همه ی کوچولو ها باشه
اعظم مامان آوین
14 اسفند 90 11:23
سلام عزیزم ممنون که بهمون سر زدی با افتخار لینکتون کردم برای محیا گلی
مامان فهیمه
14 اسفند 90 11:56
سلام نی نی کوچولو حالا دیگه واسه خودت چهار دست و پا میری نیم وجبی؟ من مامان محمدحسینم که اومده بودی وبلاگش خیلی دوستت دارم بازم به ما سربزن البته چهار دست و پا!! بوست میکنم محیا جونم
مامان امیرعلی
14 اسفند 90 15:49
آخی چه لحظه باحالیه موقع راه افتادن نی نی ها.امیر من به خاطر سیم پنکه راه افتاد.
مامان امیرعلی
14 اسفند 90 15:50
دیگه هر چی دور و ور خونه هست رو باید به دیوار آویزون کنید
مامان رضا جونی
14 اسفند 90 17:04
سلام اولا ای ول، دوما چطور توی آپارات فیلم گذاشتی من که خودم رو خفه کردم از بس چند ماهه هر وقت امتحان کردم گفت پسوند غیر مجازه آخه یکی نیست بگه بابا من همهء پسوندا رو امتحان کردم به خودشون هم کامنت زدم آخر چرت و پرت جواب دادن حالا بگو ببینم وروجک راه که می ری خوب تا اینجا یر به یر مساوی هستیم اما توی آپارات ویدیو می گذاری دیگه باید بگم خانم خانما دست ما رو از پشت بستی
مامان پارسا
14 اسفند 90 23:15
تبدیل منزل به مسجد رو بهت تبریک میگم مامانی
عاشق باران
14 اسفند 90 23:17
چه همه پست گذاشتی توی این چند روز که ما نبودیم ولی من همشو خوندم اصلا هم عقب نیفتادم حسابی بزرگ شدی محیا کوچولو...
مامان زهره
15 اسفند 90 11:36
خدارا شکر ولی از حالا مامان و بابا آرزو می کنن ای کاش دیرتر فقط کمی دیرتر راه می افتادی!
مریم
15 اسفند 90 11:55
خدا حفظش کنه براتون وتو سایه ی محبت های شما بزرگ بشه
رادین
17 اسفند 90 2:57
مبارکه عزیزم
مادر کوثر و علی
17 اسفند 90 14:51
وای خدااااااااا عزیزممممممممم بخولمت مامانیییییییییی چه خوشمل و کوشولو کوشولو چهاردست و پا میری. نانازیییییییییییی
مامان ماهان
19 اسفند 90 15:31
به به مبارکهههههههههههههههه
مامان محمد صدرا
23 اسفند 90 14:35


چرا مناین فیلم رو ندیده بودم !

قدم کوچولوهات مبارک خاله !

چه قدر با تلاش راه میری فدات بشم من!

محمدصدرا که تا 9 ماهگی سینه خیز میرفت بعد هم که روی زانوهاش می ایستاد شیرجه میزد !

راستش یادم نیست کی راه افتاد!


ممنون خاله جوني!