محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

سفري از جنس نور و باران!

1391/6/22 19:31
نویسنده : محیا کوچولو
1,855 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

ما بازم از سفر برگشتيم! شكر خدا اين سفر هم بسلامت طي شد و بعد از كلي كسب تجربه و خاطره و ديدن دوستاي گل

ني ني وبلاگي و غير ني ني وبلاگي، جريان زندگي باز عادي شد!

اين سفر رو زميني رفتيم و خيلي طول كشيد! دو روز و دوشب رفتن و دو روز و دو شب هم برگشتن تو راه بوديم و 5 روز هم

مشهد بوديم، سفر زميني سخت و طاقت فرسا بود ولي تجربه خوبي بود و خيلي ها و خيلي جاها رو تونستيم از نزديك ببينيم!

يه اتفاق خوب تو اين سفر ديدن سه تا از دوستاي گل ني ني وبلاگي بود: اولين ديدار با اميررضاي ناز و خانواده دوست داشتني اش

كه از دوستاي قديمي بابايي و ماماني هستن كه تو راه رفتن به مشهد تو شهر علي آباد رفتيم خونشون ديديمشون!

 


امير رضا مسافر كوچولو هديه اي از بهشت

 

در سومين روز سفر با خانواده محترم باران نازنين تو مشهد آشنا شديم كه ديدارمون در لحظات زيباي اذان مغرب تو حرم امام رضا(ع)

بود، يه ديدار بياد موندني در يه جاي بياد موندني در لحظاتي بياد موندني! اما بدون گرفتن عكس! چون دوربين رو تو هتل جا گذاشته بوديم!

اين عكس رو هم ماماني باران جون با موبايلش ازمون گرفت، ولي حيف كه شب بود و موبايل بود و دو تا ني ني پر جنب و جوش كه

اجازه گرفتن هر گونه عكس هنري را به كسي نميدن!

 

 

باران سادات خوشگل (عشق من باران من)

 

سومين ديدار ني ني وبلاگي با ماماني و بابايي رضاجوني تو روز پنجم سفر كه اونم ظهر جمعه تو حرم امام رضا (ع) بود كه البته

خود ني ني نيومده بود، و ماماني و بابايي ني ني رو تو حرم امام رضا (ع) ديديم و باهاشون آشنا شديم.

 

رضاجوني و من و بابايي

 

البته خيلي دوست داشتيم يه ديدار مفصل تر با دوستاي ني ني وبلاگي داشته باشيم! ولي ماماني ميگه پشت سر هر ني ني شاد

و سرحال يه ماماني خسته و پركار وجود داره! و ما ني ني ها نبايد اينقده براي خوشي خودمون و ديدن همديگه ماماني رو به زحمت بندازيم!

همين كه با دوستاي گلمون آشنا شديم و بهشون زحمت داديم رفتيم خونشون يا اونا اومدن حرم، خودش سعادتيه كه نصيب هركسي نميشه!

چي بگم والا؟!

اما ادامه سفر ...

اولين تجربه كمپينگ رو هم با خوابيدن تو چادر مسافرتي تو استراحتگاه پارك ملي گلستان كسب كردم و چقدرم كيف داشت!

اينقده كيف داشت كه آفتاب اومده بود وسط آسمون و من حاضر نبودم از خواب بيدار شم و راه بيفتيم!

 

 

پارك زيباي لاهيجان و شيطان كوه كه ما آخر شب رسيديم اونجا و شام خورديم و چندتا عكس تو تاريكي گرفتيم!

 

 

بازهم مشهد و گنبد و بارگاه امام رضا(ع) و توفيق زيارت!

 

 

 

سرگرمي من تو هتل رفتن جلوي آكواريوم و سر به سر گذاشتن با ماهي هاي زيباي داخل آكواريوم بود!

 

 

و سرگرمي من تو حرم رفتن پيش كبوتراي امام رضا (ع) و دون دادن به اونا و تماشاي پرواز كردنشون بود!

 

 

و سرگرمي ديگه مون تو مشهد سر زدن به بازارها و مراكز تفريحي و خريد سوغات و اسباب بازيهاي متنوع براي من بود!

 

 

 

برگشتني شمال همش بارون بود و بارون و ما فقط ميخواستيم از بارون بگذريم و به خونه برسيم!

اينم منم! بعد از سفر و اسباب بازيهايي كه فعلا باهاشون سرگرم هستم تا هوش و استعدادم تقويت بشه!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان کورش
20 شهریور 91 20:00
سلام عزیزم چه عکسای قشنگی منم مامان رضا جون دیدم خیلی ناز و مهربون من که عاشقش شدم
مامان محمد فرهام
20 شهریور 91 23:13
سلام خاله جونی مشه یه سر به وبم بزنید و یه رای طلایی به پسری بدین تو مسابقه رویای زیبا شرکت کرده ممنون میشیم که زود میایی تا دیر نشه لینک مسابقه توی وب پسری هست شماره عکس42
ملی مامان میکاییل
20 شهریور 91 23:25
عزیزم خوشگلم زیارت قبول دیگه اول مهر شد تو راحت شدی از دست راه و سفر اگه نه باز مامانی روی مارکوپلو رو کم میکرد
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
21 شهریور 91 14:20
سفر به خیر. زیارت قبول. عکسها هم عالی بودن. راستی خیلی خانمی که تو کالسکه میشینی ما که نمیتونیم آرتین رو تو کالسکش بنشونیم آقا زود حوصلش سر میره.
مامان پریسا
21 شهریور 91 19:22
سلام وای چه خوب پس شما هم دیدار داشتید. میبینی چه لذت یخشه. ایشالله همیشه سفرها پر بار باشه.
مامان نگار
21 شهریور 91 20:45
زیارتت قبول محیا جونی
مامان امیر رضا
22 شهریور 91 12:09
سلام بر محیا جون. زیارت قبول. سلام منو به بابایی و مامانی تعارفی هم برسون. ما افرا رو آماده کردیم براتون ولی نیومدید. خوش باشید. ما بیایم اونجا زیاد می مونیم
عاشق باران
22 شهریور 91 18:12
سلام می بخشید چند روزی خونه نبودیم... چند تا عکس گذاشتم امیدوارم به دردتون بخوره.
مامان رومینا
24 شهریور 91 0:34
چه عکسای قشنگی از حرم انداختید.عکاس کی بوده محیا؟؟؟؟زیارت قبول.مارو هم دعا کردید؟؟؟
سپهری
24 شهریور 91 11:11
ای کاش پیش ما هم میومدین منتپریم سال دیگه نه زودتر
یلدا
24 شهریور 91 23:00
سلام فسقلی تو چقدر بزرگ شدی! دیگه کم کم خانومی شدی واسه خودت ها....! ایشالا همیشه زیر سایه پدر و مادرت سالم و سرحال باشی
هدیه جووووووووووووووون
27 شهریور 91 12:03
سلام خیلی بدین چرا به ما خبر ندادین ما هم مشهد بودیم حسابی خوش گذشته بهت خانوم خانوما با این دوستای خوبت