محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

حضور موثر!

1391/6/31 23:13
نویسنده : محیا کوچولو
641 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

اين روزها من يه عضو خيلي موثر تو خونه شدم! اينو از اونجا فهميدم كه ماماني و بابايي دائم منو دنبال ميكنن ببينن چكار ميكنم!

يا اينكه هر وقت دارن كاري انجام ميدن، همون موقع منم تو كارا نظر ميدم! مثلا ...

← ماماني داره تو آشپزخونه غذا درست ميكنه يا پاي ظرفشوييه، من سريع ميرم ميچسبم به پاش و تا اونو نكشم بيرون از آشپزخونه كوتاه نميام!

← بابايي نشسته داره بيخودي تلويزيون نگاه ميكنه! من سريع ميپرم تو بغلش يا شبكه رو عوض ميكنم يا كلا تلويزيونو خاموش ميكنم!

← ماماني يه كتاب تربيت كودك برداشته داره بيخودي مطالعه ميكنه! من سريع ميرم كتابو از دستش ميكشم ميگم مممممم!

← بابايي پشت لپ تاپ نشسته داره بيخودي دكمه هارو خيلي آروم فشار ميده انگار داره منو نوازش ميكنه! و بي هدف موس رو حركت ميده،

من سريع از مبل بالا ميرم، اول موس رو ميگرم پرت ميكنم و بعد چندتا مشت ميكوبم تو صفحه كليد و لپ تاپ و ميزشو اينقده تكون ميدم،

تا بابايي از كار كردن در حضور من پشيمون بشه! (ني ني هاي بي ادب ميگن: به غ.ل.ط كردن بيفته!)

 

 

توضيح: اون شيء غيرنوراني كه شدت حركتش تو دستم ديده ميشه، همون موسه كه دارم ميكوبم رو لپ تاپ!

 

← ماماني داره خونه رو مرتب ميكنه و اسباب بازيهاي منو جمع ميكنه، من سريع ميرم جلوشو ميگيرم و كل اسباب بازيها رو مجددا با يه

توزيع كاملا تصادفي پخش خونه ميكنم!

 

 

← بابايي خونه رو جارو ميكنه و به ماماني ميگه واقعا چقدر خوبه خونه تميز باشه! من سريع ميرم يه كيك برميدارم و اونو وسط اتاق همچين

متلاشي ميكنم كه تركشهاش تا چند روز از اطراف خونه و زير مبلها پيدا ميشن!

← همگي باهم شال و كلاه كرديم بريم بيرون در خونه كه سوار ماشين ميشيم، ماماني ميگه انگار يه بوهايي مياد!!

برميگرديم بالا، ماماني و بابايي با روان بهم ريخته و من در آرامش! يه چيزايي تعويض ميشه و بعد نيم ساعت ميريم بيرون يا ديگه نميريم اصلا!

حالا هزارتا كار ديگه هم ميكنم كه نوشتنش دو روز طول ميكشه!

 

اصلا وقتي فكر ميكنم ميبينم عجب حضور موثر و تعيين كننده اي دارم من!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

عاشق باران
31 شهریور 91 14:40
ای شیطون بلا اون روز که خیلی مظلوم شده بودی عکس آخریت خیلی نازه ماشالله چشم نخوری ایشالله
بابای ملیسا
1 مهر 91 1:02
سلام . وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه . وبلاگ ملیسا خانم با موضوع تولد یکسالگی ملیسا و سی و یکسالگی بابای ملیسا به روز شد . خوشحال میشیم که با اومدنتون و گذاشتن یه دستنوشته به یادگار ، تولد ملیسا جون رو زیباتر و باشکوهتر کنید . منتظرتون هستیم .
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
1 مهر 91 10:23
واقعا عضو موثری هستید شما بچه ها. از وقتی که بدنیا میاد همه فکر و ذکرمون شماهایید و ما به کارهای دیگمون نمیرسیم.
اعظم مامان آوین
1 مهر 91 10:40
ای قربون این دختر پر انرژی وفعال.ماشالا
مامان پورياپهلوون
1 مهر 91 11:37
اينو ميگن يه ضد حال اساسي براي ماماناي تميزبابا دمت گرم محيا جان

مامان نگار
1 مهر 91 12:48
ای شیطون
مامان تارا و باربد
2 مهر 91 11:19
سلام به گلی شیطون و مامانش خسته نباشین میگم دخترمون به خوبی داره به وظایفش عمل می کنه مامانی شما مشکلی دارین؟
مادر کوثر
2 مهر 91 12:02
من قربون اون حضور موثر و چیدمان تصادفی اسباب بازیها و ترکش های کیک و موس کوبیدنتتتتتتتتتتتتتت خداقوت به مامانی و بابایی
امیر رضا
2 مهر 91 19:18
اخی الهی... درکت میکنم از بهم ریختن خونه خسته شدی واقعا عجب حضور موثری
میترا
4 مهر 91 0:56
تمامی موارد گفته شده در مورد کیمیا هم صدق میکنه. البته من از انجام چند تاش خیلی حرصم میگیره. لینکت کردم عزیزم
رادین
4 مهر 91 4:00
دختر این چه وضعشه اخه؟؟؟ 15 ماهه تو این دنیایی لپ تاپ باباییت اینقدر نو مونده؟؟؟ تازه اونم دل اینسپایرون!!! بزن خورد کن، بشکن، دکمه هاش رو در بیار!!! بابایی من سه روزه وقتی پوشکمو عوض میکنم میاد توش رو میگرده اون پلاستیک زیر دکمه لپ تاپشو میخواد پیدا کنه!! مثل من می تونی بخوریش
ملی مامان میکاییل
5 مهر 91 11:53
می بینم که حضوره موثرت کاملا مثله میکی ماست دقیقا اونم کارای تور و میکنه نمی دونم از کجا ازت یاد گرفته
مامان امیرحسین ومحیا
12 مهر 91 22:57
ای شیطون بلا اجازه هست لینکت کنم. مرسی از حضورت خانمی