بازم محبتهای بی انتهای من!

1391/7/12 12:13

نویسنده : محیا کوچولو

500 بازدید

اشتراک گذاری

سلام به همه!

من از دیروز بعد از مدتها تمرین و ممارست! یاد گرفتم مامانی و بابایی رو ببوسم!

بعدشم یاد گرفتم که از دور بدو بدو بیام بغلشون کنم! البته چون خیلی سنگین هستن نمیتونم جابجا شون کنم!

فقط همونجایی که نشستن میرم میبوسمشون و بغلشون میکنم!

تازه اگه بگن یاالله باشون دست هم میدم!

حالا اینقده ذوق میکنن که نگو، میگم اینا از کودکی کمبود محبت داشتن ها! شما بگید نه!

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان نیایش
12 مهر 91 14:52

قربونت برم دختر با محبت زنده باشی الهی

میترا
13 مهر 91 1:04

چقدر شیرینن بچه ها و چقدر شیرین تر میشن با این کارهاشون

شبنم
13 مهر 91 10:29

سلام مامان محیا..خیلی خیلی ازتون ممنونم که شما هم نظر خودتون رو بهم گفتید و سعی کردید اون چیزی رو که به نظر خودتون راه درست هست،بهم نشون بدید..از اینکه یه دوست خوب دیگه به جمع دوست هام اضافه شد،خوشحالم.. راستش من عکسی از خودمون که تو وبلاگ نذاشتم.فقط تو پست ششم عکس یه خورده از چیز میزایی که تا حالا واسه نی نی کوچولومون خریده بودم رو گذاشتم که الان رمزش رو میدم خدمتتون.

شبنم
13 مهر 91 10:30

راستی خیلی جالبه که این وبلاگ رو از زبون کودکانه محیا جون می نویسید..از خوندن پست هاتون لذت بردم..بعدشم که مرده این فیلم محبت کردن محیا!!و اونجایی که با احتطای از اشپزخونه می اومد بیرون شدم!!ای شالله همیشه سالم باشه.

عاشق باران
13 مهر 91 17:56

الهی...نازی محیا جونی...چقدر بامحبتند این دخترا

فریبا
14 مهر 91 2:38

الهی.. آفرین دختر ِ خوب یه کم این کمبود ها رو جبران کن.. تو که دوست نداری خدای نکرده مامان و بابا با یه دنیا آرزو تو دل ِ جامعه رها بشن، هان؟!

فرشته اي بنام محیا

بازم محبتهای بی انتهای من!

نظرات (6)

مطلب بعدی

مطلب قبلی