شيرينكاري پدرانه!
سلام به همه!
چند وقته بابايي داره رو يه كتابي كه قراره دوباره چاپ بشه، كار ميكنه،حالا كي؟! خوب معلومه وقتي من خواب باشم!
ديشب بابايي خيلي باانگيزه نشسته بود و تا نزديكاي صبح كلي از مطالب رو درست كرده بود و خيلي خوشحال بود!
امروز كه دوباره ميخواست ادامه كارشو انجام بده، منو و ماماني ديديم هي داره رنگش سرخ و سفيد ميشه و حرص ميخوره!
فهميدين چي شده بود؟ بله، بابايي كه صبح ميخواسته لپ تاپ رو خاموش كنه از شدت خواب آلودگي هرچي تا صبح
درست كرده بود رو ذخيره نكرده بسته و لپ تاپ رو خاموش كرده بوده!
حالا امروز كلا غمباد گرفته و ميگه فعلا انگيزه نداره كار كنه!
منم بهش گفتم آره بابايي ولش كن، وقت براي اين كارا زياده!
فعلا هم دارم با بازي درماني يه كم روحيه اش رو بازسازي ميكنم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی