محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

بازگشت به مغرب بي احساس!

1392/5/24 16:39
نویسنده : محیا کوچولو
1,133 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

جاي همه تون سبز! جاي همتون خالي! ايشالله هر كي دوست داره مهمون امام رضاي مهربون بشه زودتر

دعوتنامه اش بدستش برسه!

ما دهه سوم ماه مبارك رمضان مهمون امام خوبيها بوديم و چقدر هم اين سفر مبارك تو اين ماه مبارك لذت بخشه!

سفر ما از سحر روز 19 ماه مبارك بعد مراسم احيا شروع شد و چون بايد از تبريز به مشهد پرواز ميكرديم با دوستاي جديد و قديمي

راهي تبريز شديم.

 

 

البته من تو پيچ و خمهاي جاده كه راننده خيلي با سرعت ميرفت حالم بد شد و اول سفر اينجوري شدم!

 

اما سختي اول راه رو با ديدن گنبد و بارگاه ملكوتي امام رضا (ع) فراموش كرديم و سلام داديم!

 

جامون همون هتل پارسالي بود و جامون تو رستوران هم همون جاي پارسالي، البته روزه هاي من كله گنجشكي بود

و بايد دائم افطار ميكردم!

 

صحن گوهرشاد هميشه با صفاست و تو ماه مبارك با صفاتر!

 

بازم صحن گوهرشاد و يك صبح دل انگيز!

 

ورودي صحن گوهر شاد بنظر ما قشنگترين نماي گنبد حرم رو داره!

 

شبهاي احيا خيلي آرزهاي خوب براي همه كرديم!

 

روزها يه كلاسهايي هم بود كه منم بعضي وقتها ميرفتم نظر ميدادم!

 

از سرگرميهاي من رفتن به شهربازيها و بازارهاي مختلف بود!

 

 

 

 

البته هميشه هم من خوش اخلاق نيستما! گفته باشم! نق نقو هم ميشم!

 

مراسم معنوي جزء خواني قرآن كه هر روز برقرار بود!

 

اينجا صفا و معنويت موج ميزد و موج ميزند همچنان!

 

لحظه هاي حضور تو حرم با ماماني و بابايي!

 

همراه هميشگي من تو بيرون رفتنها اين هله هوله ها بود!

 

 

سرخوشيهاي من در لابي هتل كه ديگه قرق من و بچه هاي ديگه شده بود!

 

دوستاي جديدم تو اين سفر كه باهم خيلي بازي كرديم و خوش بوديم!

الهه ناز،‌كيميا، رقيه، حديث و ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

يه سرگرمي جديد تو هتل !

 

حتي تو مراسم روز جهاني قدس هم شركت كرديم!

 

با حديث جون تو الماس شرق!

 

يه شب هم رفتيم پارك ملت كه موقع بازي خوردم زمين و صورتم يه كم آسيب ديد ولي خوش گذشت!

 

روز آخر هم رفتيم اردوگاه شهيد هاشمي نژاد مشهد!

 

بازي با دوستاي گلم در زمين چمن اردوگاه!

 

آخرين افطاري در اردوگاه !

 

در مراسم اختتاميه انواع مسابقات و سرگرمي ها رو داشتن و شاد بود!

 

در راه برگشت و محيايي كه هواپيما رو ديگه داشت بهم ميريخت!

 

تو  آسمون كه بوديم از كنار قله دماوند رد شديم و اين صحنه خيلي حس خوبي به ما ميداد!

 

البته همون وقت كه ماماني و بابايي داشتن دماوند رو تماشا ميكردن، من دريچه پنچره را هي ميبستم و اينجوري شادي ميكردم!

 

حالا من ول كن قضيه هم نبودم و اينقده پنجره رو باز و بسته كردم كه ديگه رسيديم!

 

وقتي كه رسيديم و  ديگه ميخواستيم از هواپيما پياده بشيم من بلند بلند اين شعر رو ميخوندم:

 

رسيديم و رسيديم     كاشكي نمي رسيديم

توراه بوديم خوش بوديم       سوار لاك پشت بوديم!

 

كه اين لاك پشته كلي باعث خنده همسفرامون شده بود!

اميدوارم خدا نصيب همه اونايي كه دوست دارن كنه اين سفر زيبا رو!

بياد همه دوستاي گل و فاميل و آشناها بوديم و براتون دعا كرديم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

اعظم مامان آوین
25 مرداد 92 17:13
سلام عزیزم .زیارتت قبول باشه خاله جونم . معلومه حسابی بهتون خوش گذشت .ایشالا همیشه کنار مامان و بابا خوش باشی عروسک . عکسهاتم خیلی قشنگ وناز شده . می بوسمت .
عاشق باران
25 مرداد 92 18:21
رسیدن بخیر محیا خانم خوبی خاله؟ کاش یه پیامک می زدی تا همو ببینیم نکنه شمارمو گم کردی خاله؟ اگه می دونستم اومدی راهپیمایی حتما می گشتم و پیدات می کردم حتی توی اون شلوغی
مامان سهند و سپهر
26 مرداد 92 11:06
سلام محيا جوني. خوبي خاله جون. زيارت ها قبول . مشهدي محيا شدي باز. خوش گذشت سفر؟ نخودچي كشمش هم آوردي برامون؟ چه عكسهاي قشنگي. خوبه توي كالسكه ت ميشيني خاله جون. خوشم مياد خيلي خوش مسافرتين. بوس براي تو
مامان رضا جونی
26 مرداد 92 12:54
سلام عزیزم زیارتا قبول این دفعه که نشد ببینیمتو خدا رو چه دیدی شاید مثله پارسال دوباره قسمتتون شد و اومدین
مامان محمدصدرا
27 مرداد 92 8:48
عزیزم زیارتت قبول ! چه بلایی شدی ها !
مامان آوينا
27 مرداد 92 11:48
سلام ببخشيد من خيلي وقت بود نيومده بودم نت انشااله هميشه خوش باشيد اين فرشته كوچولو رو هم ببوسيد ماشااله بزرگ شده
نوشين مامان آريا
28 مرداد 92 10:38
زيارت قبول دختر گل . ايشااله مكه بري با مامان و بابا. هميشه هم شاد باشي عكسها هم بسيار قشنگ بود ممنون
مامان پوريا پهلووون كوچولو
2 شهریور 92 12:36
سلام عزيز خاله شما خوبين ؟سرحالين؟ زيارت قبول باشه خوش به سعادتتون ما كه امسال قسمت نشد بريم مشهد بخاطركمر دردهاي خاله ....اميدوارم هميشه خوش و خرم باشين ...از ديدن عكسهاتون هم بي نهايت لذت بردم .....
مامان تارا و باربد
3 شهریور 92 9:35
سلام عزیزم زیارت قبول ایشالا که همیشه خوش باشید چه فرشته بانمک شیطون بلایی لاک پشت سواری چه مزه ای داره وروجک
امیر رضا
4 شهریور 92 16:37
سلام محیا جون زیارتا گبول بشه. از طرف من عمو محسن رو بوس کن
مــــــــــــلی
4 شهریور 92 19:25
ایـــــــــــــــــجونم عزیزم زیارت قبول بعدشم خودت برو صندوق عقب
مریم
20 شهریور 92 19:20
سلام زیارت قبول وبلاگ تون خیلی قشنگی دارین خوشحال میشیم به ما هم سربزنید منتظرحضورگرم تون هستم
مامان سيد محمد سپهر
23 شهریور 92 15:29
سلامي گرم به محياي عزيز و مامان گلش.....ممنون كه به يادم بودين..زيارتتون قبول درگاه حق..خب توي اين مدت كه نبوديم جلد پنجم دايره المعارف را هم بيرون دادين......مبارك باشه
مادر کوثر
6 مهر 92 8:25
سلام سلام به محیا خانوم ناز و خوشگل و شیرین زبون دلم برات یه ذره شده بود کوشمولو زیارتت قبولhttp://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/21.gif همیشه به سفر و شادی کوثر هم تازگیا میره مهد سلامت باشی خانوم نانازی وبلاگ ما که نامرئی شده ولی شما به سایتمون سر بزنید و اگه خوشتون اومد کامنت هم بذارید