قرآن خواندن
سلام
من دیشب در مسجد قرآن خواندم.
خیلی خجالت کشیدم.
اما یک تراش خوش بو جایزه گرفتم.
بابام بهم قول داده بود که من را به کار و بازی ببرد.
کار و بازی همان شهربازی است.
البته با یک ذره فرق.
اما چون تولد بود، نتوانستیم برویم.
خوب لااقل توانستم یک فیلم به نام بالش ها را ببینم.
اما ناراحت شدم که نشدبرم. شاد شده بودما.
تا هفته ی دیگه نمی تونم برم.
خدا حافظ.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی