محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

ماماني ناراحته

ماماني ميگه چرا من ازش تو وبلاگم چيزي نمي نويسيم و همش با بابايي هستم! عجب دنيايي شده ها، خوب ماماني تو هم بيا با هم بنويسيم، اينجا دنياي آزاد براي نوشتن احساسات و كارهاي خودمون و ني ني هامونه! ماماني منتظرتم!
5 مهر 1390

حريم خصوصي من

سلام به همه از يه چيزي ناراحتم، نميدونم فايده اي داره به شما بگم يا نه؟ آخه يعني چي كه نميذاريد ما ني ني ها تو دنياي خودمون، به كار خودمون مشغول باشيم؟ چند وقت يه بار ما را ميبريد پيش آدم فضول (بلا نسبت) اونم هي در مورد من و كارهام نظر ميده. هي بلند ميگه دختره، قدش اينقده، وزنش اينقده! آخه خودتون دوست داريد يكي دائم از وضعيتتنون با يه وسايلي سر در بياره و به بقيه گزارش بده؟
5 مهر 1390

نذر و نيازها ماماني

سلام به همه ماماني و بابايي چون خيلي ذوق منو دارن كلي نذر و نياز ميكنن كه من سالم بيام پيششون! خدا رو شكر من شدم باعث خير كه ماماني و بابايي بيشتر دعا كنن، بيشتر قرآن بخونن و بيشتر فكر كنن به كمكهاي خدا نياز دارن! اينهم از فوائد ني ني دار شدنه ديگه
5 مهر 1390

براي آينده ام چكار كنم؟

سلام به همه دارم به حرفهاي ماماني و بابايي  در مورد آينده فكر ميكنم، لابد يه چيزي هست كه اينا آينده من براشون مهمه، منم فكركردم حالا به دنيا اومدم بعدش چي؟ بايد براي اون دنيا يه برنامه ريزي داشته باشم يا نه؟ بهم كمك كنيد بفهمم تو دنياي شما چي مهمتره كه براش برنامه ريزي كنم؟ منتظر پيشنهاداتون هستم. دعا يادتون نره!   
5 مهر 1390

آينده من

سلام به همه چند روزه بين ماماني و باباييه بحث بحث سر اينه كه منو چطوري تربيت كنن! چه آموزشهايي بهم بدن؟ چه كلاسهايي بذارنم؟ و ... ، ديگه دارن حوصله مو سر ميبرن. آخه يكي نيست به مامان و بابا بگه نظر خودشم بپرسيد شايد يه برنامه هايي خودش داشته باشه؟ از الان كه نبايد براي من همش تصميم گيري كنيد، حالا برام اسم انتخاب كردين چيزي نگفتم، دليل نميشه كه براي همه چي نظر بدين! امان از دست ماماني و بابايي! من كه فعلا مهمترين برنامه ام اومدن به اون دنياست! بعدشم خدا بزرگه. شما هم برنامه ريزي كنيد برام دعاها و آرزوهاي خوب بكنيد  
5 مهر 1390

حسرت تمام نشدني!

سلام به همه بابايي ميگه داشتن يه ني ني، حسرتيه كه تمومي نداره حسرت لحظه اي كه گذشته، حسرت لحظه الان كه داره ميگذره و تموم ميشه، و حسرت آينده اي كه بزرگ شدن ني ني را ببينه. داشتن يه ني ني يعني داشتن يه بهونه كه بقيه زندگي ات را به پاش بريزي خدايا به همه اونايي كه حسرت داشتن يه ني ني دارن، يه حسرت تمام نشدني بده.
4 مهر 1390

روياي سه ماهگي!

سلام به همه من امروز سه ماهگيم كامل شد، ماماني ميگه محيا ديگه براي خودش خانمي شده، يه خانم با فهم و كمالات! بابايي هم تمام تلاشش را ميكنه تا عكسهاي هنري ازم بگيره، البته خودش اينطوري فكر ميكنه! ولي مهم اينه كه دوستاي گلم درباره هنري بودن عكسهام چي فكر ميكنن؟ ...
3 مهر 1390