سلام به همه از راه نزدیک! بالاخره پای ما هم به دنیای شما باز شد! پس بازهم سلام. بالاخره بعد از مدتها انتظار من ساعت 10:40 دقيقه صبح 4/4/1390 پا به اين دنيا گذاشتم. البته قرار بود زودتر بيام، با ماماني ساعت 7 صبح بيمارستان بوديم، اما خانم دكترم يه كم دير اومد، ديگه چه ميشه كرد؟ هنوز پامون به دنيا باز نشده مسائلش شروع شد. بهر حال من اومدم و اولين ديدار نزديك و صميمي ام را با بابايي و ماماني در محيطي پر احساس و رمانتيك انجام داديم! چه لحظه هاي خوبي! براي همه اونهايي كه دوست دارن اين لحظه را تجربه كنن دعا ميكنم، براي امروز كافيه خيلي خسته ام بايد بخوابم! ...