محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

در بارگاه رضا (ع)!

1391/6/2 2:37
نویسنده : محیا کوچولو
1,186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

ما از سفر مشهد برگشتيم! چي بگم از سفر كه واقعا جاي همه دوستاي گلم اونجا سبز بود! اگه ميدونستم بودن تو مشهد

و زيارت امام رضا (ع) اينقده لذت بخش، آرامش بخش و دوست داشتنيه، ماماني و بابايي رو زودتر از اينا راهي ميكردم!

ولي بازهم خدا روشكر كه تو يكسالگي تونستم برم مشهد، همونطور كه ماماني نذر داشت و دوست داشت!

 دهه سوم ماه رمضون اولش با شبهاي قدر و عزاي امام علي (ع) شروع شد و آخرش هم به عيد زيباي فطر رسيد، كه ما همشو

پيش امام رضا (ع) بوديم،

هم شب قدرش چسبيد! هم عزاداريش و هم جشن و نماز عيدش!

هم افطاريهاي امام رضا (ع) چسبيد! هم صبحانه عيدش!

هم زيارتش چسبيد هم آب خوردن از سقا خونه اش!

هم گشت و گذار تو رواقهاش چسبيد! هم طواف ضريحش!

هم خوابيدن رو فرشهاش چسبيد! هم قدم زدن تو صحنهاش!

كلا خيلي چسبيد! كاشكي هرسال همينجوري دعوتمون كنه! كاشكي!

براتون چندتا از عكساي سفرمون رو سوغات آوردم، انشالله خوشتون بياد. بفرماييد ببينيد:

 

شب و روز اول رو طرقبه بوديم و يه جاي زيبا و با صفا!

 

من و ماماني و بابايي در ورودي حرم، باب الجواد!

كالسكه اي كه تو عكس ديده ميشه بعد از اينكه ماماني و بابايي ديگه توانايي بغل كردن منو نداشتن براي حمل و نقل من خريداري شد!

خداييش خودمم راحت شدم! از بس تو بغلشون ميچلوندنم!

 

من و يك خواب رؤيايي تو حرم امام رضا (ع)

 

اينقده تو حرم از اينور به اونور ميدويدم و بازي ميكردم كه ديگه شب از خستگي بيهوش ميشدم!

سرگرميهاي جذاب من تو حرم عبارت بودن از:

بازي با مهرهاي نماز!

برداشتن مهر نماز از جلوي ملت و فرار كردن!

گرفتن انواع خوراكي از زائرين مهربون! و ...

حتي كار به جايي رسيد كه يه شب تو حرم ماماني مجبور شد از يه ماماني ديگه برام پوشك هم بگيره! البته باعرض شرمندگي!!

 

يك ظهر داغ و يك عكس ضد نور ولي در نمايي زيبا از گنبد و گلدسته!

اصولا وقتي آدم قاچاقي دوربين ميبره داخل حرم! دوست داره تو هر گوشه اي عكس بگيره تا بالاخره يكي از خادمها بياد بهش گيره بده!

البته خوشبختانه با اينكه خيلي تابلو بازي در مياورديم ولي كسي بهمون بخاطر عكس گرفتن تو حرم گير نداد!

 

شب عيد فطر جلوي ورودي حرم و چراغاني هاي چشم نواز!

 

بازهم عيد فطر و داخل حرم و چراغاني هاي چشم نواز!

 

شادمانيهاي كودكانه من در هتل كه اونجا با كلي بچه هاي كوچيك و بزرگ آشنا شدم!

 

بامزه ترين همسفر من! اميررضا!

 

يكي از ني‌ني هاي بوشهري كه اسمش يادم نيست! ولي خيلي ناز بود!

 

آجي رقيه، دوست صميمي من كه از بس لپ مو كشيد، لپم دفرمه شد!

 

پرنيان دوست بامزه ام! كه نوع خاصي از ابراز احساسات و نوازش رو اجرا ميكرد!

 

البته تو اين سفر اينقده ني‌ني هاي مختلف و متنوع بامون همسفر بودن كه نميشه عكس همه رو اينجا گذاشت!

بعضيهاشون خيلي ناز و دوست داشتني! بعضي هاشون خيلي شيطون و بلا و خطرناك!

 

يه شب رفتيم كوهستان پارك و من كلي ماشين سواري و چرخ و فلك سواري كردم!

 

يه روزم رفتيم ديدن نادرشاه! انگار هنوزم با تبرش ميخواست كشور گشايي كنه!

 بابايي ميگه كاشكي بجاي يكي چندتا از اينا تو تاريخ مون بود! حيف كه امثال نادر تو ناريخ مون خيلي خيلي نادرن!

ولي عوضش تا دلت بخواد شاه سلطان حسين داشتيم!

 

من عاشق آب و بازي ام! اصلا نميشه يه جا آب باشه من دچار هيجان زدگي حاد نشم! اينجا: كوه سنگي

 

 يه عكس كاملا كلاسيك! اصولا نميشه آدم مشهد بره، كوه سنگي بره و سوار اين شيره نشه!

ماهم نسل اندر نسل از اين عكسه داريم!

 

حسن ختام اين مجموعه عكس!

عكسي در مسير برگشتن از سفر تو روز آخر كه نشون ميده من چقدر در اتوبوس سواري حرفه اي شدم!

تو اتوبوس كلي از همكاراي ماماني و بابايي از اين كارم ذوق مرگ شدن!!

حرف آخر اينكه تو حرم به نيابت از همه دوستاي گلمون دعا خونديم و زيارت كرديم و نماز خونديم!

ايشالله يه روزم با دوستاي گل ني ني وبلاگي همسفر مشهد بشيم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

سپهری
2 شهریور 91 8:17
سلام خوشحالم که بهتون خوش گذشته منتظرتون هستیم باز هم
سهند و سپهر
2 شهریور 91 8:18
زیارت قبول مشدی محیا. ما همیشه نوشته های خوشگلتو دنبال میکنیم.
مامان سونیا
2 شهریور 91 18:08
رسیدن به خیر زیارت قبول محیا خانم مثل اینکه به دخملی حسابی خوش گذشته به وب ما هم سر بزنید و با نظراتتون خوشحالمون کنید
مامان آریا
3 شهریور 91 0:41
سلام محیا جونی یادم میاد کوچولو تر که بودی نصفه شب مامان و بابا رو میکشوندی تو کوچه خاکی تا خوابت ببره... چقدر بزرگ و خانوم شدی عزیزم ایشالله که همیشه سلامت باشی
مامان پریسا
3 شهریور 91 11:19
اول از همه بگو دوربینو چطوری بردی داخل زود هم بگو چون دارم میرم . فردا شب.... منتظرم ها تا نرفتم بیا بگو
مامان پریسا
3 شهریور 91 11:20
حالا سلام رسیدن به خیر و زیارت قبول ایشالله همه ساله قسمت بشه که برید زیارت و برای ما هم دعا کنید
مامان پریسا
3 شهریور 91 11:21
چه عکسای قشنگی گرفتید. خیلی ناز شدن. پس محیا خانم همه جا برای خودش کلی طرفدار پیدا کرد
ملی مامان میکاییل
3 شهریور 91 15:52
ای جونممممممم زیارت قبول عزیزم دله مارو هم بردی اونجا از توعکسای خوشگلت یه سلامی به آقا دادیم
اعظم مامان آوین
3 شهریور 91 19:37
سلام مش محیا زیارتت قبول .معلومه که خیلی خوش گذشت . عکسهات هم خیلی خوشگلن خاله جونم .ماشالا
امیر رضا
3 شهریور 91 23:14
مشدی محیا جون سلام
زیارت قبول. عکس های باحالی بود.
از این که تو عکسات میخندی خوشم میاد.
منو مامانی و باباییم منتظرتونیم.
مادر کوثر
4 شهریور 91 8:58
عزیزمممممممممممممم سلام سلام مشهدی محیاااااااااا زیارتت قبول خیلی عالی بود چه عکسای ناز و متفاوتی چه دخمل شیرینی چه نوشته های زیبایی وای دل ما رو هم هوایی کردین برای رفتن به زیارت....کاش نصیبمون بشه. همه با هم نی نی وبلاگی و غیره....میشه؟ واقعا آفرین به مامانی پست زیبایی بودی راستی تسویه حسابتون دیرنشه؟ بدهیتون بالا رفته. تک تک پست ها منتظر حضور شمان
عاشق باران
4 شهریور 91 12:41
خوش اومدی محیا جون البته باید بگم خوش رفتی!! مارو قابل ندونستی و رفتی.......... اما ماشالله بزرگ و شیطون بلا شدی انشالله سالم و خوش باشی همیشه
مامان زهره
4 شهریور 91 14:14
سلام ماماني مهربون قبول باشه طاعات و عبادت و از همه مهمتر زيارت آقا امام رضا.معلومه كه به محياي عزيزم خوش گذشته خداراشكر انشاء الله بازم قسمتتون بشه و از اين سفرهاي معنوي برين.عكس ها همه عالي بود.
مامان رومینا
4 شهریور 91 16:41
به به مشهدی محیازیارت قبول.سفرخوش گذشت؟ما رو هم دعا کردی؟کلی شیطونی کردی تو حرم واسه خودتا
❤。★مامان رضا جون★。❤
4 شهریور 91 23:24
سلام خانمی خوبی مش محیا می یای مشهد احوال خاله رو نمی پرسی آخه این رسمشه خانمی ....
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
5 شهریور 91 8:40
ای قربون این دختر ناز برم من. خوبه که سفر بهتون خوش گذشته. ما هم مشهد بودیم ولی متاسفانه بابابزرگ آرتین حالش بد بود و ما همش نگران بودیم.
مامان زهره
5 شهریور 91 11:40
بايد به وبلاگ فرشته هاي زندگي ما مراجعه كنيد اين هم نشاني اش: http://lavashak.niniweblog.com/
مادر آیاتای
6 شهریور 91 0:30
زیارت قبول محیا جون. همیشه به سفرو گردش و همه ی اینا... خوشگل خانوم داری بزرگ میشیا..
مامان فرشته ها
6 شهریور 91 1:32
زیارت قبول خانم طلا
مادر کوثر
6 شهریور 91 19:53
سلام سلام اومدم باز عکسارو دیدم. واقعا عالیه. هم عکسا و هم نوشته ها به ما هم سر بزنید دیگه. بروزیم
طاهره مامان امیرعلی
6 شهریور 91 23:11
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.