روياي هجده ماهگي!
سلام به همه!
امروز من از مرز يك و نيم سالگي گذشتم و با زدن واكسنهاي مربوطه! رسما ديگه 18 ماهگي رو تجربه كردم.
خدا روشكر ديگه تا 6 سالگي خبري از واكسن نيست و هرچقدر درد داشتن اين واكسنها ديگه تموم شدن.
اين ماه تعداد دندوناي من به 16 رسيد و اونا هم تقريبا ديگه دارن كامل ميشن.
اين ماه، ماه سرما بود و بيشترش تو خونه بوديم ولي تو خونه هم پيشرفتهاي زيادي داشتم كه بيشترش البته
پيشرفت در گفتن كلمات جديد و مهارتهاي حركتي بود. حالا فرهنگ لغات جديدم هم بزودي منتشر ميكنم.
اين روزها علاقه زيادي به نوشتن و نقاشي كردن پيدا كردم و مدتهاي زيادي رو با لگو هام سرگرم ميشم.
شكل دايره و بيضي رو ميشناسم و بقيه شكلها رو هم دارم ياد ميگرم.
تا عدد 10 رو ميتونم با همراهي ماماني يا بابايي بشمرم.
ياد گرفتم چيزهايي رو قايم كنم و ماماني و بابايي خوشحالن كه فقط زير مبل رو براي قايم كردن وسايل بلدم!
خيلي جاها رو ميشناسم مثل بانك، نانوايي، مسجد و...
ارتباط خيلي چيزها رو هم با همديگه ميدونم مثلا كارت با عابر بانك يا روپوش سفيد با واكسن! و...
خلاصه پيچيدگي دنيا داره برام كمتر ميشه و بيشتر از روابط بين اشيا و اتفاقات اطراف سر درميارم!