محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

آغون آغون!

1390/6/22 22:46
نویسنده : محیا کوچولو
1,744 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه!

چند وقته كه روزها با بابايي و ماماني ميشينيم صحبت كردن و درد دل!

من كلي تمرين كردم تا بالاخره تونستم اولين آغون آغون هام را بگم! خدايا چقدر حرف زدن سخته!

يك كلمه كه ميخوام بگم اينقده به خودم ميپيچم تا بالاخره به زبونم بياد!

نمي دونم اين ماماني و بابايي اين همه نيرو از كجا ميارن دائم با من حرف ميزنن؟

دوست دارم تو بحث هاشون شركت كنم. البته من كه يك كلمه آغون ميگم اونا يك ساعت قربون صدقه ام ميرن!

حالا دارم تمرين ميكنم براي ماما و بابا گفتن، يه وقتها اتفاقي به زبونم ميان ها ولي نميدونم چرا دوباره يادم ميره؟!

واقعا حرف زدن عجب كار شگفت انگيز و سختيه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان نفس طلایی
22 شهریور 90 23:19
شیرین زبون
مهسا
22 شهریور 90 23:21
سلام، عزیزم من چند وقته شیراز نبودم و حسابی سرم شلوغه. بیشتر تلاش کن چون مامان و بابا دارن لحظه شماری میکنن تا صداشون کنی.
مامان نفس طلایی
22 شهریور 90 23:58
با اجازه لینکتون می کنم
مامان امیرمسعود (خپول)
23 شهریور 90 13:43
سلام. واقعاً اسم وبت محیاجون بهش میاد. فرشته ای به نام محیا
مامان مژده
23 شهریور 90 17:38
سلام چه نی نی نازی .به ما هم سر بزن
بهار(مامانی شهراد)
23 شهریور 90 19:10
بدو بدو که پست جدید دارم
مامان فاطمه جون
23 شهریور 90 23:58
عزيزم غصه نخور به زودي حرف زدنت شروع ميشه و ماماني بايد بگه محيا جون بسه ديگه ؟؟؟مثل دختر من ،‌ممنون كه به ما سر زديد


ممنون خاله
هدیه جون
24 شهریور 90 0:03
سلام ای جوووونم ماشالا.....
نگين
24 شهریور 90 10:16
سلام هدفم سر زدن به وبلاگتون و عرض ادب بود .اميدوارم كه هميشه سالم و سلامت باشيد .
مامانی شیما وحدیث
24 شهریور 90 13:36
واااااااااااای خدای من
چه نی نی خوشکل ونازی پیداکردم .چه اسم نازی داره .خدا تورو واسه مامان وبابا حفظ کنه جانم .
به مامانی بگو اگه دوست داشت به ماهم سربزنه


ممنون خاله كه منو پيدا كردي. با اجازه لينكتون كردم كه ديگه منو گم نكني
مسافر كوچولو
25 شهریور 90 12:05
سلام عمو جون
روي كلمه مامان جون بيشتر كار كن و به بابا جون اميدوار نباش. يه روزي اين حرفهاي منو ميفهمي كه خيلي دير شده. حرف زدن راحته ولي حرف خوب زدن واقعا سخته. راستي محيا جون مامانت با حسي كه خدا بهش داده تمام حرفهاتو ميفهمه


بهش فكر ميكنم عمو!ممنون كه برام نظر دادي
مامان ماهان
26 شهریور 90 13:43
فداااااااااااااااااااااااااای دخمل گل بشم من