غلطيدن
سلام به همه
امشب داشتم براي خودم بازي ميكردم، يهو ديدم چرخيدم و صورتم داره به فرش ميخوره!
ديدم كسي نيست شروع كردم به سر و صدا تا بابايي اومد منو برداشت. بابايي بهم تبريك ميگفت و به
ماماني گفت محيا اولين غلطيدنش را امشب انجام داد.
من كه ديدم ماماني و بابايي خيلي خوششون اومد، كلي سعي كردم دوباره اين حركت را اجرا كنم، ولي
نتونستم، اما بهر حال ظاهرا پيشرفت بزرگي بوده اين حركت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی