محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

رنج نامه دانشجويي!

1390/11/6 13:37
نویسنده : محیا کوچولو
1,031 بازدید
اشتراک گذاری

متن رنج نامه:

سلام استاد بزرگوار! از اين كه نتوانستم سر كلاستان حاضر باشم واقعا عذر مي خواهم. چون من تصادف كرده بودم و نتوانستم بيايم.

اين تصادف هم توسط فاميل خودم اتفاق افتاده و يكي از رباط هاي پام قطع شده و بايد عمل كنند و به همين خاطر روزگار من از قبل هم

بدتر شده مي خواستم به امتحان نيايم ولي متاسفانه به اجبار شوهرم به اين امتحان آمدم چون براي ترم ها پول كلاني صرف نموده ام

و من چندين شب است نخوابيده و به درس نگاه كرده ام و متاسفانه از ترس نتوانستم چيزي به ياد بسپارم.

خواهشمندم در صورت امكان نمره قبولي بدهيد تا از مشكلاتم كم شود.

توضيحات: با وساطت من، ماماني به دانشجوي مورد نظر به دليل صداقت بيش از حد در بيان مشكلاتش نمره قبولي دادن!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

فریبا
5 بهمن 90 18:04
خوب نتونستم بخونم ولی فکر کنم از این نامه هاس که برای نمره گرفتن از استاد نوشته شده! درسته؟!!
رادین
5 بهمن 90 18:26
تحلیل رادین از رنج نامه!!! -تصادف و پارگی رباط = استراحت = زمان کافی برای مطالعه -عدم درس خواندن در این موقعیت = عدم درس خواندن در هر موقعیت دیگر - مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
سودابه
6 بهمن 90 0:36
چه قدر باحالید شما . کاش ما زمان دانشجویی از این استادا داشتیم .
ملی مامانه میکاییل
6 بهمن 90 10:31
نمره ندی ها !!! ببخشید ما خودمون یه عمر این کاره بودیم ها گولش رو نخور منم بدجنسسسسسسسسسسسسس
عاشق باران
6 بهمن 90 17:38
چقدر مامانت مهربونه محیا جون من عمرا تا حالا همچین نمره ی مفتی به کسی ندادم. کسی که با وجود مشکلات درس بخونه هنر کرده یک ترم وقت داشته وقتی خودش به فکر خودش نیست شما چرا؟
مامان تارا و باربد
8 بهمن 90 1:55
عجب روز گاري شده كه دانشجو با التماس و دروغ نمره بگيره عيبي نداره محيا كوچولو قربونت ازين وساطتا نكن لطفا بزار باسواد از دانشگاه بيان بيرون
مامان ماهان
8 بهمن 90 14:55
کااااااااااااااااااااش ما هم از استادها داشتیم
مامان "فاطمه و محیا"
8 بهمن 90 17:41
گوگوری مگوری میخورمت ها بچه در سخوان شدی که شاگردای مامان بابا شرمنده بشن الهی عسیس دلم خداعوض خیرت بده ننه جون که وساطت کردی جانم منو یاد 6-7ماهگی محیا میندازه[hr]
مامان رومینا
8 بهمن 90 23:10
آره منم با همچین وضعیتی موقع پایانترم مواجه ام.آدم واقعا عصبی میشه .
مامان پارسا
9 بهمن 90 11:10
فکر کنم شب امتحان فقط به سر هم کردن این رنج نامه فکر میکرده تا درس خوندن
مامان نفس
10 بهمن 90 15:42
هزارماشاله به محیا خانم ناز نازی...خدا در پناه خودش حفظش کنه این نازنین فرشته رو..... همیشه بهتون سر میزنم...ببخشید که این مدت پیغام نذاشتم.......
مامان زهره
11 بهمن 90 10:00
ما که رومون نمی شد بازور از استاد نمره بگیریم.
s.soleimani
20 بهمن 90 23:41
تو رو خدا بیاین برا ما هم یه درس ارائه کنید
مامان ترنم کوچولو
24 بهمن 90 14:57