لجبازيهاي دختري بنام محيا!
سلام به همه!
در دوهفته اخير جهان شاهد تلاشهاي يك ماماني و بابايي دلسوز و دندون نديده! براي عكس گرفتن از دندون تازه جوونه زده من بود!
من كه با هرگونه دست زدن ماماني و بابايي به گوش و حلق و بيني ام! مخالفم، در تمام اين مدت در برابر اين فشارها مقاومت مي كردم!
آخه از روزي كه من اين دندون رو دراوردم، ماماني و بابايي نوبتي دستشون تو دهن منه! و از اين كار خيلي لذت ميبرن! ميگم بابا اين
كار بهداشتي نيست! شايد هزار جور آلودگي تو دستتون باشه! البته ببخشيدا! اي خدا جون كاشكي يه دندون، فقط يه دوندن
هم اون بالا داشتم كه نشونشون ميدادم! يا يه چوبي چيزي بود كه منم ميدادم اونا گاز بگيرن و من بخندم!
يكي از تفريحات سالم ماماني! اينه كه دائم تو گوش و بيني من دنبال يه چيزايي ميگرده! وقتي هم چيزي پيدا ميكنه با خوشحالي بابايي رو
صدا ميزنه كه با تجهيزات مهندسيش بياد و دوتايي با خوشحالي يه چيزايي پيدا ميكنن و احساس پيروزي بهشون دست ميده!
در جريان دندون دراوردن فهميدم كه ماماني و بابايي به هر قيمتي شده ميخوان يه عكس از دندونم بگيرن، پس منم تصميم گرفتم به هر
قيمتي كه شده اجازه ندم اين كار رو بكنن! نتيجه كار، شده عكسهاي زير كه از ده ها عكس گرفته شده برگزيده شده!
حالت كاملا دفاعي لجبازانه!
چشمهام درشت و لبهام شديدا فشرده و قفل شده! اصولا امكان ديدن هيچ دندوني وجود نداره!
بقاياي ماست و غذاي استفاده شده براي باز شدن دهانم مشاهده ميشود!
حالت شيطنت لجبازانه!
احساس شادي همراه با شيطنت كاملا در چشمهام ديده ميشه!
با وجود خشونت و باز كردن دهان با زبونم جلوي ديدن دندون رو گرفتم!
حالت كباب خوردن لجبازانه!
تاكتيك استفاده از كباب هم براي ديدن دندونم كارساز نبود!
چون دهان را فقط به اندازه ضخامت كباب باز كردم و دندونم رو زير كباب قايم كردم!
حالت خنده رضايت و شيطنت!
هنوز هم نميذارم كسي دندونم را ببينه! حتي براي خنديدن هم لزومي نداره دهان باز بشه!
اي بابايي ناقلا!
بالاخره در يك لحظه از تاكتيك غافلگيري استفاده كرد و بعد از دو هفته بالاخره تونست عكس بگيره!
البته بازم نتونست خوب بگيره ولي از گرفتن همين عكسم كلي شاد شد و بالاخره رفت نشست سر كارهاي خودش!